منتشر شده در تاریخ پنجشنبه 19 اردیبهشت 1398 ساعت 1:18
کد خبر : 5103ذوالقرنین، لقبی قرآنی که به پادشاهی کهن و دادگستر اطلاق شده است،ابوالکلام آزاد با مراجعه به عهد عتیق و اسفار یهودی و نیز با مطالعهی مجسمهی کورش و کتب تاریخی دربارهی او نظریهی غالب را رد کرده و کورش کبیر را همان ذوالقرنین قرآنی دادگستر میداند.
مریم گنجی، خبرنگار گروه حافظه؛ نام ذوالقرنین و یافتن مصداق تاریخی آن، مسئلهی پیچیدهای است که از دیرباز موجب سردرگمی و تفاسیر متفاوت میان مفسران شده است. قرآن کریم با اشاره به «ذوالقرنین» او را از پادشاهان کهن دانسته و از او به نیکی یاد میکند. لقب شگفتآور این پادشاه و اندیشهی پشت این لقب اذهان کسانی چون ابوریحان بیرونی، ابنخلدون، بوعلی، فخررازی و... را درگیر خود ساخته است و هریک با معانی متفاوتی که به این لقب بار کردهاند با توجه به مصداقهای تاریخی، آن را به یک شخصیت تاریخی نسبت دادهاند. پرسش از واقعیت وجودی یا افسانه بودن آن مسئلهی دیگری است که مفسران را متوجه خود ساخته است.
در میان مصداقهای یادشده برای این لقب قرآنی، کورش و اسکندر مدافعان جدیتری داشتهاند. یکی از جدیترین پژوهشها در این مورد در سدهی معاصر توسط مولانا ابوالکلام آزاد، متفکر بزرگ هند و همرزم گاندی، صورت گرفته است که با مستندات تاریخی، کورش را مصداق ذوالقرنین مذکور در قرآن و تورات میداند و تلاش میکند به این پرسش تاریخی پاسخی مستدل بدهد. نظریهی او در میان ایرانیان و بزرگانی چون علامه طباطبایی مورد اقبال قرار گرفته است. «کورش یا ذوالقرنین قرآن و تورات» اثر ابوالکلام آزاد با ترجمهی مسلم زمانی و علیاصغر قهرمانیمقبل توسط انتشارات نی منتشر شده است.
مترجمان در مقدمهی خود بر کتاب در مورد اهمیت تاریخی این پرسش و غلبهی یک نظریهی تاریخی و تحولی که نظریهی آزاد ایجاد کرد، چنین مینویسند: «جای شگفتی است که یک نظریۀ تاریخی جدید ظرف چند دهه چنان فراگیر شود که جای نظریهای را بگیرد که قرنها در حکم باورِ عمومی بوده است. این باور که اسکندر مقدونی همان ذوالقرنین مذکور در قرآن کریم است، اگرچه با اماواگرهای جدی روبهرو بوده است، در اغلب آثار تاریخی و دینی، چه به زبان فارسی و چه به زبان عربی، امری مسلم تلقی شده است.
با انتشار آرای اندیشمند بزرگِ هندی مولانا ابوالکلام آزاد در سال 1950 (1329 خ) مبنی بر اینکه کورش کبیر مصداق تاریخی ذوالقرنین است، ناگهان این نظریۀ جدید کانون توجه پژوهشگران به ویژه ایرانیان شد.»مترجمان با توجه دادن به هوشیاری محمدابراهیم باستانی پاریزی که با توجه به اهمیت موضوع به ترجمه و انتشار آن در سال 1330 همت گماشت، انگیزهی خود در ترجمهی مجدد اثر را شتابزدگی و اشتباهات ترجمهی مسبوق دانسته و اقبال جامعهی ایرانی به این اثر و مبنا قرار گرفتن برای پژوهشهای دیگر را دال بر اهمیت آن میدانند.
روایتهای تاریخی از ذوالقرنین
ابوالکلام آزاد پژوهش خود را با ارجاع به مفهوم «ذوالقرنین» در قرآن آغاز کرده و نشانهها و ویژگیهای یادشده در قرآن را برمیشمارد.؛ نخست آنکه لقب ذوالقرنین از سوی پرسشکنندگان که بنا به روایات و تفاسیر یا از قریش بودهاند و به تحریک یهود یا از میان خود یهود، مطرح میشود و نه ابتدابهساکن در آیهی قرآنی. دو آنکه خداوند به ذوالقرنین فرمانروایی و سلطنت و موجبات حکمرانی و پیروزی عطا کرده است. ذوالقرنین تا باختر، آنجا که خورشید غروب میکند، تا خاور آنجا که نشانی از آبادانی نیست و در دل کوهها آنجا که مسکن یأجوج و مأجوج، موجوداتی نیمهوحشی و بیبهره از تمدن و خرد است، لشکر میکشد. و در برابر این قوم سدی سترگ در تنگهی کوهستانی از سنگ و آهن و مس میسازد.
سه آنکه به خدای و روز بازپسین ایمان دارد. چهار آنکه دادگر است و بینیاز از مالاندوزی. در ادامه آزاد با اشاره به ابهام نهفته در لقب ذوالقرنین و سردرگمی حاصل از آن، ریشهی اشتباهات بسیاری از مفسران را در معنایی که از آن مراد میکنند، میداند؛ برخی قرن (شاخ) را مقصود از زمان گرفتهاند و دورهی طولانی فرمانروایی پادشاه معنا کردهاند که خود محمل اختلافی دیگر است. بسیاری از تفاسیر او به انسان بودن یا فرشته بودن و پیامبر بودن یا نبودن ذوالقرنین پرداختهاند.
او در ادامه با رد نظر کسانی چون ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه و ابنخلدون در مورد یمنی بودن ذوالقرنین با توجه به وجود پادشاهانی با نامهای ذوالاذار و ذوالمنار در آن سرزمین، عرب یا حجازی بودن او را نیز رد میکند. زیرا در این صورت هم اعراب پرسشگر و یهودیان او را میشناختند و هم پیامبر و پرسش دیگر موضوعیت نمیداشت و معتقد است ویژگیهای قرآنی یادشده با پادشاهان حمیر سازگاری ندارد. نظریهی بعدی، مصداق تاریخی ذوالقرنین را اسکندر مقدونی میداند. بوعلی سینا نخستین کسی است که این نظریه را پیشنهاد میکند و فخر رازی از او تأسی میکند.
اما ابوالکلام آزاد بر آنست که «اسکندر مقدونی به هیچوجه نمیتواند ذوالقرنینی باشد که در قرآن از او یاد شده است، زیرا دربارۀ اینکه فتوحات او در خاور و باختر بوده سخنی گفته نشده است؛ و نیز او در همۀ عمر خود سدی بنا ننهاد. افزون بر این، میتوانیم با اطمینان بگوییم که اسکندر نه به خدا باور داشته و نه با ملتهای شکستخورده دادگرانه و با دلسوزی رفتار میکرده است. در تاریخ زندگیِ این مقدونی که به نگارش درآمده است، هیچ همانندی و تشابهی میان او و ذوالقرنینِ مذکور در قرآن دیده نمیشود. به علاوه، هیچ دلیلی نمیتوان یافت که بر پایۀ آن بتوان چنین لقبی به او داد. حتی خود فخر رازی با وجود مهارتی که در نکتهپردازی دارد، از اثبات چنین امری ناتوان است.»
کورش؛ رهاییدهندهی یهود
ابوالکلام معتقد است نقطهی آغازین کاوش در مورد ریشههای ذوالقرنین را باید از اسفار یهود شروع کرد، زیرا در احادیث تصریح شده است که پرسش از ذوالقرنین از سوی یهود مطرح شده است. او از سِفر دانیال و رؤیای او در دوران دشوار اسارت یهود، آغاز میکند. دانیال با پیشگوییهای شگفت و خرد والای خود به دربار پادشاهان بابل راه یافته و منزلت بالایی مییابد. رؤیایی میبیند که رخدادهای قریبالوقوع را بر او آشکار میکند.
«در سال سوم بر تخت نشستن پادشاه بیلشاصّر در شهر شوش از ولایت عیلام بر جانب رود اِولانی بودم که این رؤیا را برای دومین بار دیدم: قوچی را دیدم ایستاده بر کنارِ رود با دو شاخ بلند که یکی از آن دو شاخ به سوی پشتش کج شده بود؛ قوچ را دیدم که با شاخِ خود باختر و شمال و جنوب را شاخ میزد و هیچ حیوانی را در مقابل آن یارای ایستادن و رویارویی نبود؛ قوچ هرچه میخواست میکرد. قوچ، بسیار بزرگ شد. در چنین هنگامهای که در حال اندیشیدن در این پدیده میبودم به ناگاه بز نری را دیدم که از سوی باختر به پیش آمد و همۀ روی زمین را فراگرفت. در فاصلۀ میان دو چشمِ این بز نر، شاخ عجیبی بود.
سپس بز نر به قوچ دارای دو شاخ نزدیک شد ولی خشمناک از آن رمید و پس نشست؛ سپس به سمت آن پیش آمد؛ دو شاخش را شکست؛ بر زمینش کوبید و لگدمالش کرد؛ درنتیجه، قوچ دوشاخ از ایستادگی در برابر آن ناتوان ماند و کسی را نیافت که به یاریش بشتابد.» (سِفر دانیال، 8: 1-7) و جبرییل فرشته بر او نازل میشود و رؤیای او را چنین شرح میدهد: «قوچِ دو شاخ، نشاندهندۀ یکپارچه شدن دو مملکت ماد و پارس است و نیز نشاندهندۀ پادشاهی نیرومند است که هیچ دولتی را یارای رویارویی با او نیست و وی بر آن دو مملکت حکمرانی میکند. اما مراد از بزِ نرِ یکشاخ که آن را پس از قوچ دید، سلطنت و پادشاهیِ یونان است و شاخ بیرونزده از میان دو چشم بزِ نر، نشاندهندۀ نخستین پادشاه یونان است.»
ابولکلام از رؤیای دانیال و تفسیر آن به این نتیجه میرسد که دو کشور ماد و پارس به شکل دو شاخ قوچ نمود مییابند و با متحد و یکپارچه شدن این دو کشور پادشاهش، در قالب قوچی دو شاخ نشان داده میشود که بر زمین چیره میشود و شاخ بز نر هم اسکندر مقدونی است که بر پادشاه ماد و پارس یورش برد و حکومت کیانیان را برای همیشه پایان بخشید. رؤیا نویدی برای یهود است که پادشاه ماد و پارس ایشان را از اسارت پادشاه بابل آزاد میکند و ملت پراکندهی اسرائیل را گرد هم میآورد. آزاد در ادامه پیشگوییهای اشعیا و ارمیا را بررسی میکند و معتقد است از اسفار یهود «روشن میشود که در باور یهود ذوالقرنین بودنِ کورش از پیش شکل گرفته بود، زیرا وی در رؤیای دانیالِ نبی به صورت قوچی دوشاخ نمود یافته و شخصیت او در عقیده و باور آنان جایگاه مهمی کسب کرده بود.»
ابوالکلام با نقد تاریخی عهد عتیق و اسفار یهود، و اشاره به باور یهود به منجی به این نتیجه میرسد که «مهمترین نکتهای که از پیشگوییهای یهود به دست میآید، پدید آمدن پادشاهی متحد ماد و پارس است که به شکل نماد قوچی دوشاخ در پیشگویی دانیال آمده است. حال با فرض اینکه بگوییم عبارات مربوط به اسکندر مقدونی را بعداً به این پیشگویی افزودهاند، همان بخش نخستِ این پیشگویی که دربارۀ ظهور کورش است میتوانست آوازۀ او را در آن زمان به گوش همه برساند و به گمان قوی همینطور هم بوده است. درنتیجه به نظر میرسد کورش نیز با آغوش باز آن را پذیرفته است.»
آزاد در ادامه با بررسی کتب تاریخی در مورد کورش و با تأسف از دست رفتن تاریخ ایران به دست اسکندر، به روایات تاریخی معتبر یونانی در مورد کورش، نشانههای قرآنی دادگری، خلق نیک، خداباوری و برخورداری از موهبت الهی ذوالقرنین را منطبق با کورش میداند، هرچند معتقد است در منابع یهود بخش مربوط به بزِ نر، اسکندر، بعدها افزوده شده است. و با رد وجود شواهد و گواه بر ریشههای باور ایرانی ذوالقرنین بودن کورش، معتقد است با نقشی که کورش در فتح بابل و نجات یهود از اسارت داشت، رؤیای دانیال و پیشگویی اشعیای دوم از سوی یهود به کورش عرضه شده و او با پسندیدن آن، مفهوم دو شاخ و عقاب را شعار رسمی پادشاهی خود قرار داده است و بدینترتیب کورش رسماً به «ذوالقرنین» متصف شده است. آزاد مجسمهی کورش را که دو بال همچون عقاب رؤیای اشعیای دوم و دو شاخ همچون قوچِ نر در رؤیای دانیال دارد را نشان از انتقال این لقب از سوی یهود به کورش میداند.
چه کسی آلبر کامو را کشت؟/ مدارکی به دست آمده که نشان میدهد کامو از سوی کاگب ترور شده است
علیه امید کاذب/ نامهی مصطفی مستور به رییسجمهور
آب در میانِ اسناد ملی ایران
تاریخسازی برای دو خواننده/ روایت آهنگساز آلبوم «افسانه چشمهایت»
کورسوی امیدِ موسیقی کردستان / صدیق تعریف از انتخاب سنندج بهعنوان شهر خلاق موسیقی به «سازندگی» گفت
سلاطین آواز زیر تیغ/ در حالی که آلبوم مشترک همایون شجریان و علیرضا قربانی هنوز منتشر نشده مورد انتقاد رسانههای اصولگرا قرار گرفته است
وداع با آهنگساز ملی
پرسهزنِ ناظر/ نسبت شهر و شعر، يکنيمقرن پس از بودلر
بازگشتِ نوبل/ مروری بر حاشیههای جایزهی نوبل ادبیات و پیشبینی برندهها در سالی که قرار است دو برنده اعلام شود
خواننده باید علم موسیقایی داشته باشد/ بخش دوم مصاحبه با داریوش آذر درباره آبی خاکستری موسیقی آلترناتیو
در دورهی سلبریتیهای کوچک هستیم/ بخش اول گفتوگو با داریوش آذر
فستیوال خصوصیِ امیدوار به ماندگاری
در نشست نقد و بررسی کتاب «رولت روسی» مطرح شد؛ حسین نقاشی: «رولت روسی» رسوایی ترامپ-روسیه را از رسوایی واترگیت بدتر میداند
همخوانی با علیرضا قربانی / خوانندهی نامدار بعد از دو سال با کنسرتهای «با من بخوان» به صحنه بازگشت
سایه پاسدار میراث پیرنیا
بازگشت سایه به رادیو
رضایت جواد آشفته از بیمه تکمیلی صندوق اعتباری هنر/ تفاوت بارز عملکرد صندوق با سایر موسسات و سازمانهای کشور
تئاترِ شگفتانگیز برندها/ کتابِ کوسهی شکمپُرِ۱۲میلیون دلاری نشان میدهد چهگونه برندها جایگزین نقدِ هنری میشوند
انسان معاصر دچار مچالگی است/ گفتوگو با محمد حمزه به بهانه آخرین نمایشگاهش در گالری آرانپروژه و سوژههای تازه آثارش
هنرمندان ایرانی در پاریس/ گزارشی از حضور ده هنرمند ایرانی در دوسالانه ی فاینکرفت فرانسه
زمینِ پُرمین/ مروری بر نمایشگاهِ خرمشهر۳۰+ که خطی زمانی از تاریخِ معاصرِ شهری جنگزده را به مخاطب نشان میدهد
در مکزیک چه گذشت؟/ رمانِ «مگسها» چه چیزی را روایت میکند؟
تراژدی مرگ در بهار/ مرتضا کلانتریان، مترجم جریانساز ادبیات و حقوق در هشتاد و هفت سالهگی درگذشت
مرتضی کلانتریان درگذشت
برداشت رسانههای غربی از خبرهای داخلی درباره یک قتل / واکنش ایندیپندنت، نیویورک پست و واشنگتن پست به قتل میترا استاد به دست محمدعلی نجفی
نوای شورانگیز/ به یادِ پرویز مشکاتیان در زادروز تولدش
کاسبی با هنر/ به بهانهی جنجالهای دوبارهی نمایشگاه تهمینه میلانی
بارانِ اندوهان میبارد/ مروری بر «مومیا و عسل» نوشتهی شهریارِ مندنیپور
تاریخ به روایت مشروطه چی/ معرفی کتاب «سالارنامه» سرودۀ میرزاآقاخان کرمانی و احمدبن ملاحافظ کرمانی
برآرنده ی کاخِ نظمِ بلند/ در مراسم روز ملی فردوسی چه گذشت؟
سازندگی نظراتی که حاوی تهمت یا افتراست منتشر نمیکند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت لاتین (فینگیلیش) خودداری کنید.
اگرچه تلاش میشود نظرات ظرف ۲ ساعت تعیین تکلیف شوند، اما نظراتی که پس از ساعت ۱۹ نوشته شود، حداکثر تا ساعت ۹ صبح روزبعد منتشر میشوند.
تمامی حقوق این سایت برای روزنامه سازندگی محفوظ میباشد.