منتشر شده در تاریخ یکشنبه 19 اسفند 1397 ساعت 8:38
کد خبر : 3416با ورود فیلسوفان معاصر به عرصه نصیرالدین پژوهی، تا اندازه ای از غلبه تتبعات عالمان علوم سیاسی در این عرصه کاسته شد. ابراهیمی دینانی که کتابی مستقل درباره نصیرالدین طوسی نوشته است، در کتاب حجیم خود به طور مفصل به همه جنبه های اندیشه طوسی م یپردازد.
حامد زارع، دبیر گروه فرهنگ و اندیشه: تا همین پنجاه سال پیش نام و نشان نصیرالدین طوسی تنها با مغولان و برافتادن حکومت عباسیان گره خورده بود. کسی چندان اعتنایی به شرح مهم او از اشارات و تنبیهات ابنسینا نمیکرد و به رساله اوصافالاشراف او با دیده تردید نگریسته میشد. تا همین پنجاه سال پیش اگر نامی از نصیرالدین طوسی بر سر زبانها میافتاد، به سبب اتخاذ موضع و وجهه کلامی بدیع در مشهورترین رسالهاش با عنوان «تجریدالاعتقاد» و همچنین جایگاهش در عالم تشیع به عنوان عالمی شیعیمسلک (فارغ از اینکه شیعه اسماعیلی یا دوازدهامامی بود) بود و هیچ ارتباطی با شأن فلسفی و حکمی او نداشت. در پژوهشهای شرقشناسانه و ایرانشناسانه نیز به طریق اولی نام نصیرالدین به عنوان دانشمند و وزیر و منجم و ریاضیدان و فقیهی به میان میآمد که رصدخانه مراغه را با چهلهزار موجودی کتاب تاسیس کرده و هیچ اثری از پژوهشهای فلسفهمحور معطوف به اندیشه نصیرالدین طوسی نزد غربیها وجود نداشت. آنان نصیرالدین را به عنوان یکی از گسترشدهندگان علم مثلثات میشناختند که در قرن شانزدهم میلادی کتابهای مثلثات او به زبان فرانسه ترجمه شده است.
اما از پنجاه سال پیش تا به امروز دو عامل باعث شده تا روز به روز بیشتر درباره شأن فلسفی نصیرالدین و قرار دادن او در نمودار فیلسوفان مسلمان سخن به میان آید. اولین عامل را باید نشر تحقیقات و تاملات گسترده هانری کربن، ایرانشناس و اسلامشناس فرانسوی دانست که خط بطلان پررنگی روی تصور نویسندگان غربی درباره خاموشی چراغ فلسفه پس از ابنرشد در جهان اسلام کشید. کربن بر آن است که با توقف جریان خرد فلسفی در مغرب اسلامی پس از مرگ ابنرشد، این جریان با احیای خرد سینایی توسط نصیرالدین طوسی در مشرق اسلامی احیا شد و در مکتب شیراز توسط دوانی و دشتکی و در مکتب اصفهان توسط میرداماد و ملاصدرا تبلور یافت و حتی تا به امروز در وجود افرادی نظیر علامه طباطبایی و جلالالدین آشتیانی تداوم پیدا کرده است. هانری کربن بر آن بود که نصیرالدین طوسی توانسته است با پاسخ به انتقادات متکلمین اشعریمسلکی نظیر امام محمد غزالی و پس از آن فخر رازی، با شرح و بسط آراء فلسفی ابنسینا، احیاگر فلسفه مشایی در جهان اسلام باشد.
عامل دوم در نامبرداری فلسفی نصیرالدین طوسی را باید وقوع انقلاب 1357 در ایران به عنوان یک جنبش سیاسی-شیعی ارزیابی کرد که طوسی را دارای همه مؤلفهها و جنبههایی میدانست که برای الگو بودن برای چنین جنبش ایدئولوژیکی مناسب بود. برانداختن خلافت سنی و کوشش جهت تاسیس کلام شیعی دو عنصر مهمی بود که باعث شد رهبران و متفکران انقلاب 1357 از رشد و نشر آثار معطوف به نصیرالدین طوسی خرسند باشد. این آثار ابتدا جنبه سیاسی و کلامی داشت، اما به زودی رنگ فلسفی نیز به خود گرفت و طوسی را به مثابه یک فیلسوف در کنار فیگور متکلمانه و سیاستمدارانه از او مجسم کرد. هر چند که با وجود این دو عامل نیز هنوز برخی نویسندگان و پژوهشگران معاصر در بررسیهای معطوف به تاریخ فلسفه اسلامی، نامی از نصیرالدین طوسی نمیبرند. به عنوان مثال یحیی یثربی در کتاب 900صفحهای خود با عنوان «تاریخ تحلیلی-انتقادی فلسفه اسلامی»1 حتی یک بار هم از نصیرالدین طوسی نام نمیبرد و شأن فلسفی او را به رسمیت نمیشناسد و او را منحصر در کلام اسلامی ارزیابی میکند. با این حال، شکی بر آن نیست که که دو عامل یاد شده در پنجاه سال اخیر، باعث نورافکنی بر وجوه تازه نصیرالدین طوسی شده است. نورافکنی که با کربن در دهه چهل خورشیدی آغاز شد.
هانری کربن ابتدا در سال 1342 خورشیدی بخش نخست کتاب «تاریخ فلسفه اسلامی» خود را از آغاز تا مرگ ابنرشد به فرانسه منتشر کرد. اما با انرژی و وقتی که برای تدوین مجموعه ششجلدی «منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران: از میرداماد و میرفندرسکی تا زمان حاضر» گذاشت، تالیف و تنقیح بخش دوم کتاب «تاریخ فلسفه اسلامی» میسر نشد. اما نسخه مجملی از آن در فصلی از تاریخ فلسفه ویراسته ایون بلاول منتشر شد و جواد طباطبایی در سال 1373 هر دو بخش را در یک مجلد ترجمه و منتشر کرد. در بخش دوم که به فلسفه اسلامی بعد از مرگ ابنرشد اختصاص دارد، سه فصل «اندیشه سنی»، «اندیشه عرفانی» و «اندیشه شیعی» تعریف شده است و نصیرالدین طوسی مندرج در تحت اندیشه شیعی و با تیتر «نصیرالدین طوسی و کلام شیعی» مورد بررسی قرار میگیرد. کربن با دریافت خاصی که از فلسفه اسلامی دارد و آن را فضایی باز برای دربرگیری حکمت و عرفان و کلام ارزیابی میکند، درمورد طوسی مینویسد: «اندیشمندی واحد که به بحث درباره مفاهیم اکتفا میکند، میتواند تواناییهای متکلم، فیلسوف و عارف را یکجا در خود داشته باشد. در تشیع اغلب وضع چنین است و نصیرالدین طوسی موردی از این وضع به شمار میرود.»2 این عبارت را میتوان نخستین اذعان به شأن فلسفی نصیرالدین طوسی دانست.
پس از افتتاح مسیر توسط هانری کربن، حسین نصر دومین فردی است که پای در این مسیر میگذارد و تمرکز خود را روی تاریخ فلسفه از قرن هفتم تا دهم قمری، سالهایی که ایرانزمین مرکز فعالیتهای فلسفی در جهان اسلام به شمار میرود میگذارد. بدیهی است که این دوره که سه سده را دربرمیگیرد با طوسی آغاز میشود. نصر با اشاره به همین سه سده مینویسد: «در اوایل این دوره نصیرالدین طوسی، که خود یکی از برجستهترین فیلسوفان مشایی است، فلسفه ابنسینا را احیا کرد. شرح او بر اشارات و تنبیهات و پاسخهای او به انتقادات فخرالدین رازی از ابنسینا، تاثیر بیشتری از تهافتالتهافت ابنرشد بر فلسفه اسلامی متاخر داشت.»3 بدینترتیب اگر هانری کربن حضور نصیرالدین طوسی پس از ابنرشد را یادآوری میکند و از آن به عنوان امارهای بر تداوم تفکر فلسفی در جهان اسلام یاد میکند، حسین نصر پرده مدعا را بالاتر میگیرد و با نشان دادن برتری موضع و استواری سخن نصیرالدین نسبت به ابنرشد در مواجهه با اشعریمآبی، به نوعی به برتری خرد فلسفی شرق اسلامی نسبت به غرب اسلامی رای میدهد.
پس از راهگشایی هانری کربن و راهپیمایی حسین نصر در نصیرالدینپژوهی، نوبت به جواد طباطبایی میرسد که با دیدگاه انتقادی، راه طی شده را مورد بررسی قرار دهد. اگر کربن و نصر روی شأن فلسفی (الهیاتی) طوسی تاکید میکردند، طباطبایی به شأن سیاسی (اخلاقی) او میپردازد و به جای برجسته کردن رساله «شرح اشارات و تنبیهات» که کتابی فلسفی است، رساله «تجریدالاعتقاد» که کتابی کلامی است و رساله «اوصافالاشراف» که کتابی عرفانی است، رساله «اخلاق ناصری» را برجسته میکند که کتابی سیاسی است. طباطبایی در کتاب معروف خود سه سرفصل «سیاست در اندیشه یونانی»، «بسط فلسفه سیاسی در دوره اسلامی» و «زوال اندیشه سیاسی در ایران» را از یکدیگر تفکیک کرده و نصیرالدین طوسی را به عنوان طلایهدار دورانی که آغاز زوال حکمت عملی در اندیشه ایرانی است مورد بررسی قرار میدهد. طباطبایی ابتدا طوسی را با ابنسینا قیاس میکند و مینویسد: «در تاریخ اندیشه فلسفی در دوره اسلامی ایران، اقدام نصیرالدین طوسی در تحریر اخلاق ناصری و تدوین منظومهای از حکمت عملی را میتوان از طرح ابوعلی سینا در تدوین منظومهای از حکمت نظری قیاس گرفت. خواجه با اخلاق ناصری طرحی را که ابنسینا و ابوعلی مسکویه رازی پیش از او برای حکمت عملی پیشنهاد کرده بودند، به صورت رسالهای منضبط تدوین کرد و راهی نو در تحول حکمت عملی گشود.»4 اما طباطبایی در ادامه با اذعان به این نکته که جایگاه نصیرالدین طوسی در تاریخ حکمت عملی از این حیث پراهمیت است که اخلاق ناصری خاستگاه بیمعنا شدن حکمت عملی است، چنانکه رفتار سیاسی و اندیشه طوسی سرآغاز جدایی نظر و عمل در ایران است، چنین نتیجهگیری میکند: «با یورش مغولان، افقهای نویی در برابر اخلاق، سیاست و تاریخ ایران گشوده شد که با معیارهای حکمت عملی ناشی از فلسفه یونانی قابل درک و بررسی نبود. تأکید نصیرالدین طوسی بر تجدید مراسم حکمت عملی در نهایت، تلاشی بیهوده در برابر وضعی بود که در آن حکمت عملی، به امتداد روزگار، اندراس یافته بود و، در واقع، جایگاه خواجه در حکمت عملی را با توجه به چنین تلاش بیسرانجامی میتوان دریافت. خواجه، در برزخ میان بیاعتبار شدن حکمت عملی و خط اندیشه سیاسی نو، به اندیشه و عمل میپرداخت و از این رو، تجدید ذکر او از حکمت عملی به معنای تجدید مراسم اندیشه سیاسی نبود، همچنان که ارزیابی رفتار و کنش سیاسی خواجه با معیارهای حکمت عملی مبتنی بر تهذیب اخلاق ممکن نبود.»5 تحلیل بدیع جواد طباطبایی در دهه هفتاد خورشیدی در مورد نصیرالدین طوسی با استقبال سلبی و ایجابی زیادی مواجه شد. حتی نقل است که اخراج او از دانشگاه تهران به خاطر تاکید و تبیین فصلی از «اخلاق ناصری» بوده که در آن طوسی به آداب شرابخواری اشاره میکند و این مسئله به مذاق دانشجویان محافظهکار خوش نیامده و سرآغاز راهی شده که انتهایش اخراج طباطبایی از دانشگاه تهران بوده است. اما فارغ از این حاشیهنگاری، نوع مواجهه طباطبایی با اندیشه سیاسی و مدنی فیلسوفان مسلمان تاثیر زیادی بر پژوهشهای بعدی گذاشت. تا جایی که یکی از شاگردان او که بعدها به سمت استادی دانشگاه تربیت مدرس رسید، کتاب «اندیشههای سیاسی در اسلام و ایران»6 را مطابق همان الگو نوشت و در آن به نصیرالدین طوسی نیز پرداخت. البته این تاثیرگذاری فراگیر نبود. چه اینکه یکی از مشهورترین سیاستمداران جمهوری اسلامی که از اهالی فلسفه و تحت تاثیر طباطبایی بود و این تاثیر را در مقدمه یکی از آثارش اذعان کرده بود7، در کتابی با عنوان «آئین و اندیشه در دام خودکامگی»8 و در سیر بررسی اندیشه سیاسی مسلمانان در فراز و فرود تمدن اسلامی، هیچ اشارهای به نصیرالدین طوسی نکرد.
اما با ورود فیلسوفان معاصر به عرصه نصیرالدینپژوهی در اواخر دهه هشتاد خورشیدی، تا اندازهای از غلبه تتبعات عالمان علوم سیاسی در این عرصه کاسته شد. غلامحسین ابراهیمی دینانی به عنوان تنها فیلسوف معاصر ایرانی که کتابی مستقل درباره نصیرالدین طوسی نوشته است، در کتاب حجیم خود با عنوان «نصیرالدین طوسی فیلسوف گفتوگو»9 به طور مفصل به همه جنبههای اندیشه طوسی میپردازد. نکته مهم در کتاب ابراهیمی دینانی تحلیل او بر آثار کلامی نصیرالدینطوسی است که همه آنها را خالی از عناصر جدلی و نزدیک به تامل فلسفی ارزیابی میکند. فیلسوف دیگری که وارد میدان نصیرالدینپژوهی شد، رضا داوری اردکانی بود که در کتاب «ما و تاریخ فلسفه اسلامی»10 شأن طوسی در سیر تاریخ فلسفه اسلامی را در جهت تجمیع دین و فلسفه خلاصه میکند و هنر او را در نزدیککردن همه انحای تفکر اسلامی و زمینهسازی ظهور مکتب متعالیه توسط ملاصدرا ارزیابی میکند. در مقام نتیجهگیری میتوان اینگونه گفت که هنوز میان اهل دیانت و سیاست بودن یا اهل تفلسف و کلام بودن طوسی اتفاق نظر وجود ندارد و احتمالا هیچ قضاوتی درباره غلبه وجوهی از شأن طوسی بر وجوه دیگر او معتبر نیست. به راستی نصیرالدین طوسی خواجه بود یا شیخ؟
پینوشتها:
1.تاریخ تحلیلی-انتقادی فلسفه اسلامی. سید یحیی یثربی. تهران. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. 1388
2.تاریخ فلسفه اسلامی. هانری کربن. ترجمه جواد طباطبایی. تهران. انتشارات مینوی خرد. 1392. صفحه 399
3.فلسفه اسلامی در سرزمین نبوت. سید حسین نصر. ترجمه بیتالله ندرلو. تهران. انتشارت ترجمان. 1396. صفحه 198
4. زوال اندیشه سیاسی در ایران. جواد طباطبایی. تهران. انتشارت مینوی خرد. 1396. صفحه 297
5. همان. صفحه 320
6. اندیشههای سیاسی در اسلام و ایران. حاتم قادری. تهران. انتشارات سمت. 1378
7. از دنیای شهر تا شهر دنیا. سید محمد خاتمی. تهران. نشر نی. 1373
8. آئین و اندیشه در دام خودکامگی. سید محمد خاتمی. تهران. انتشارات طرح نو. 1378
9. نصیرالدین طوسی فیلسوف گفتوگو. غلامحسین ابراهیمی دینانی. تهران. انتشارات سمت. 1388
10. ما و تاریخ فلسفه اسلامی. رضا داوری اردکانی. تهران. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. 1389.
محمود علیزاده طباطبایی
احمد حاتمییزد
مریم باقی
شهربانو امانی
محمد قوچانی
سیدحسین مرعشی
عمادالدین باقی
بهراد مهرجو
کریم نیکونظر
محسن آزرم
فرزانه ترکان
سعید لیلاز
محسن هاشمی رفسنجانی
سیدافضل موسوی
مهدی یزدانی خرم
عبدالله مومنی
فائزه هاشمی
محمد هاشمی
حامد زارع
محمد عطریانفر
حسین معززینیا
پروانه مافی
غلامحسین کرباسچی
ناهید تاج الدین
علی هاشمی
علی اعطا
بیژن مومیوند
امید کریمی
اکبر منتجبی
کاوه فیض الهی
مهرداد خدیر
هادی خسروشاهین
مهدی امیرپور
بزرگمهر حسینپور
علی مقامی
رضا معطریان
یدالله طاهرنژاد
محسن جلال پور
محمد علیخانی
گذار از مشروطیت به جمهوریت/ امام خمينی چگونه شيعه را متحول و نظريه پردازی جديدی درباره حکومت عرضه کرد؟
نفوذ فرهنگی/ گئو ویدن گرن در پژوهش خود به دنبال تحلیل دادوستدهای فرهنگی میان رودان در روزگار پارتیان است
عبور مصدق از مصدق/ نقد آزادیخواهانه بر دکتر محمد مصدق چه تفاوتی با نقد محافظهکارانه دارد و چرا و چگونه مصدق به خودکشی سیاسی دست زد؟
سازندگی نظراتی که حاوی تهمت یا افتراست منتشر نمیکند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت لاتین (فینگیلیش) خودداری کنید.
اگرچه تلاش میشود نظرات ظرف ۲ ساعت تعیین تکلیف شوند، اما نظراتی که پس از ساعت ۱۹ نوشته شود، حداکثر تا ساعت ۹ صبح روزبعد منتشر میشوند.
تمامی حقوق این سایت برای روزنامه سازندگی محفوظ میباشد.